گزارش یک بررسی علمی: کتیبۀ مسجد ساوه به امام رضا علیه السلام تعلق ندارد
مدیر انجمن علمی تحقیق و تصحیح نسخه های خطی ایران (Makhtootat.ir) با بیان این مطلب گفت: خبر کشف کتیبه ای در مسجد جامع ساوه منسوب به امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، نباید قطعی دانسته شود و نیازمند بررسی دقیق و مطالعه موشکافانه و کار آزمایشگاهی و پژوهش دانشگاهی و تطبیق با نمونه های بررسی شده قبلی است.
پژوهشگر پالئوگرافی و کودیکولوژی
Tayyeb@ut.ac.ir
دکتر زهیر طیب، پژوهشگر خطوط کهن و نسخه های خطی بیان کرد: اکتشافات باستان شناسی فارغ از پژوهشهای پیرامون آن، کاری درخور تقدیر و گرانقدر است و خبر اقدام پژوهشگر ارجمندی که گزارش این اکتشاف را به جامعه تراثی فرهنگی و مذهبی ما منعکس کرده و از پیش کسوتان این عرصه هستند، فارغ از صحت و سقم آن، خونی تازه به رگهای این مطالعات تزریق کرد و موجب توجه مردم به این حوزه علمی شد. بخشی از بررسیهای انجام گرفته در این گزارش با دریافت گزارش علمی این کتیبه از سوی این پژوهشگر ارجمند و سپس مشورت علمی با چند تن از استادان بنام کشور انجام گرفته است.
گزارش بررسی علمی کتیبه مسجد جامع ساوه از حیث انتساب آن به حضرت امام رضا علیه السلام
مقدمه
نقد اکتشافات میراثی، در فضای کارشناسی امری عادی و همیشگی است. خبر کشف کتیبه ای منسوب به حضرت ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در نشریه میراث مکتوب، شماره 97-96، پاییز و زمستان 1400 منتشر شده در تابستان 1402، صفحات 18-16 به قلم جناب آقای عمادالدین شیخ الحکمایی منتشر شد (دریافت) و بلافاصله در رسانه های تصویری و فضای مجازی بازتاب یافت.
از آنجا که کتیبه مسجد جامع ساوه / ساوج علاوه بر جنبه های مذهبی، از نظر دانش باستان شناسی و پالئو گرافی (شناخت خطوط کهن) مورد توجه پژوهشگران این عرصه است، بررسی چندجانبه ای انسانی و رایانه ای در انجمن علمی تحقیق و تصحیح نسخه های خطی ایران بر روی این نمونه انجام گرفت که حاصل آن تقدیم حضور مخاطبان متخصص و مردم عزیزمان می شود.
شرح مراحل بررسی از حوصله گزارش خارج است امّا نتایج بررسی در دو بخش پیرامونی و محیطی اثر و کالبدی و درون متنی اثر تقدیم می گردد:
الف- بررسی های پیرامونی و محیطی اثر
این بخش از بررسی، شامل تعاملات شیء / پدیدۀ تاریخی با زمان و جغرافیای پیرامون آن بوده و از قواعد اصولی و انتزاعی عقلی و مفاهیم منطقی و اندیشۀ تاریخی و علمی پیروی می کند.
1-1- اگر این نوشته از حضرت رضا علیه السلام صادر شده بود تا امروز خبر و اثر آن مکتوم نمی ماند. مانند بسیاری از اماکن مذهبی همچون قدمگاه و … حشمت و عیان و حضوری درخور شأن حضرت می داشت. بسا علمای شیعی که سفارش به دفن در جوار آن می کردند و آثاری از فیض حضور و کتیبه مکتوب به خط حضرت در این نقطه یافت می شد که چنین نیست.
3-1- در سنّت ادیان بویژه اسلام و مذاهب آن بویژه شیعه 12 امامی حتی یک نمونه مشابه از هیچ امام و حتی صحابه امام نه دیده نه گفته نه صادر و یا توصیه شده یا حکایت، خبر یا حتی یک فولکور (قصه شفاهی) درباره حکاکی نام و رسم خود بر سینۀ بناها از جمله مساجد گزارش نشده است. به عبارت ساده تر صدور چنین فعلی از چنین شخصی، هرگز در ذاکرۀ دینی و تاریخی و فرهنگی هیچ کجا، ثبت نشده است و این نمونه نیز از این قاعدۀ بی استثنا، خارج نیست.
5-1- اگر امام رضا علیه السلام می خواستند حضورشان را در ساوه (آن هم در مسجد جامع کهن آن) ثبت کنند از روشی که در حدیث سلسلة الذهب برگزیده اند یعنی فراخوان دانشمندان و محدثان و پس از گردآوردن ایشان، ایراد معارف حقه در قالب احادیث عالی مضمون، این کار را می کردند نه این که به گزینۀ کنده کاری آن هم روی دیوار مسجد که همین امروز هم کاری نه در خور بزرگان است روی آورند.
1-2- این کتیبه، یادنامه نیست چرا که با وجود عرض وسیع دیوار، کتابت عبارت در چند سطر کوتاه و زیر هم به جای نگارش آن در یک سطر طولانی، آن را به نوشته های مزار نزدیکتر می کند. لازم به ذکر است که دفن اموات در مساجد، در گذشته متداول بود و صحن مساجد و مزارات بزرگ اسلامی، مدفن بسیاری از درگذشتگان است. در حالتی که نویسنده سریعتر و راحتتر می توانست همۀ عبارت را در یک سطر با توجه به عرض دیاور بنویسد آن را در عرضی در حدود پهنای بدن یک انسان نوشته است.
شرح عکس: محلّ قرارگیری کتیبه روی دیوار کهن مسجد
2-2- با توجه به دورۀ زندگی امام رضا علیه السلام که منتهی به سال 203 هجری قمری است، این دیوارنوشته را مربوط به سده دوم یا آغاز سدۀ سوم هجری نمی توان دانست؛ چرا که در آن سده ها، نقطه گذاری به شیوه امروزی در نگاشته ها “بویژه نگاشته های عربی” متداول نبوده که نمونه های متعدد آن در مساجد عتیق نایین، اردستان، خراسان و مساجد بسیار کهن دیگر ایران و نسخه های خطی مصاحف کهن، قابل مشاهده است.
3-2- علاوه بر این، بر خلاف رسم الخط کلاسیک عربی که واو عطف را به معطوفٌ به می چسباند، واوهای عطف در این کتیبه غالباً به شیوۀ نگارش فارسی و جدا از معطوف به نوشته شده است. لذا در کهن ترین فرض ممکن، این نگارش را می توان به نویسنده ای ایرانی در سده چهارم هجری قمری یا سدۀ پس از آن، قابل انتساب است.
4-2- در صورتی که نخستین عبارت را طبق خوانش محقق محترم، «حضَرَ علیُّ بن موسی» بخوانیم، عبارت پس از آن با موضوع طلب بخشش از خداوند با جملۀ نخست، مناسبتی ندارد و چنین جملۀ طولانی یی با ذکر تمام اهل کساء و …، بی تناسب است. اگر حضرت، هدفی از ثبت حضور خود در این مکان داشتند، بایسته تر، آن بود که اشاره ای به این ضرورت داشته باشند که چنین چیزی دیده نمی شود.
بررسی باستان شناسی خط (پالئو گرافی) کتیبه:
6-2- در تحلیل فوتونیک و پالئوگرافیک کتیبه، با تمرکز بر سطح و میزان و نوع فشار ابزار حکّ و حذف زوائد و آلودگیهای بصری، مشاهده می شود که در آغاز این عبارت، واژۀ “حضر” درست به نظر نمی رسد، چرا که نقطه ای که بر بالای حرف نخست این کتیبه توسط محقق محترم خوانده شده، در واقع سوراخی است که بر اثر عوامل طبیعی ایجاد شده و حاصل شیء نوک تیز کَنندۀ دیوار و مطابق با سایر نقطه های کتابت شده نیست. در عوض نقطه بزرگی مشابه نقاط دیگر این کتیبه، در زیر حرف نخست همین واژه دیده می شود.
7-2- در اثبات عدم انطباق خوانش “حضر” بر واژۀ نخست این کتیبه، با دقت در سبک نگارش و رسم الخط کاتب، دیده می شود که نویسنده هیچ جا دندانه حروف را حذف نکرده است از جمله دندانه های س در “موسی” و دندانه های س و ی در “الحسین” در سطر سوم را؛ لذا نخستین حرف این کتیبه، “ب” تشخیص داده می شود حرف دوم “ح” و حرف سوم، “ر” است. لذا واژۀ نخست کتیبه، “بحر” صحیح به نظر می رسد و “حضر” به دلیل عدم وجود دندانۀ حرف “ض”، خوانش دقیقی از این واژه نیست. با در نظر گرفتنِ نوع نوشته (مزار) بر دیوار کهن مسجد، دو واژۀ نخست را می توان نامی دو سیلابی دانست که “نصرعلی” و مربوط به درگذشته ای دانست که در آن جا دفن شده است.
هرگاه این شبهه مطرح شود که نامهای دو سیلابی در آن زمان وجود نداشته است باید نامهایی از قبیل: محمد بن احمد بن “نصرعلی” الحزامی (اخبار القضاة ص 118) یا ابوالقاسم علی بن “نصرعلی” بن یعقوب بن ابی العقب (تاریخ مدینة دمشق 12/2) را که در این منابع معتبر تاریخی ذکر شده و نمونه های مشابه آن را بازگویی کنیم تا این شائبه برطرف شود.
شرح عکس: تصویر واژه ای که حضر (به معنی حاضر شد) خوانده شده اما حرف میانی آن، دندانه ندارد.
8-2- با دقت و بررسی نورسنجی، واژۀ “وَ اغفر”، حرف “ه” در انتهای آن در سمت چپ-بالای حرف “ر” مشاهده می شود و در واقع “واغفره” خوانده می شود.
9-2- با دو روش بررسی پردازش تصویری فیلتر نوری گاما و ضد نور که در بررسی کتیبه های کهن کاربرد دارد، پس از واژۀ الحسین، واژۀ “والحجة” دیده می شود که در خوانش محقق محترم، ایشان آن را “إحدی / احد” خوانده اند. در ادامه عبارت، وجود واژۀ “مأتین” به معنی 200 با پردازش چندگانۀ تصویر، منتفی و ناموجود است. نگارش مبتنی سطرهای افقی تمام کلمات این کتیبه، فرض وجود ادامۀ نوشته را (واژۀ مأتین) به صورت مورّب (چنانکه محقق ارجمند مطرح کرده اند) با وجود پهنۀ دیوار مسجد، منتفی می سازد و هیچ دلیل منطقی برای ادامۀ کتابت عبارت به صورت مورب، وجود ندارد. در هر حال خوانش این بخش از عبارت در فرض اصلی پژوهش تغییری ایجاد نمی کند.
شرح عکس: اسکوپ/ نمای اشعۀ گامای کتیبه که تمام فشارهای قلم و عوامل طبیعی در آن از هم متمایز و قابل تشخیص است.
شرح عکس: تصویر ضد نور کتیبه که متن کتیبه را خواناتر می کند.
جمع بندی:
در نهایت بررسی پالئوگرافی و فوتونیک کتیبه، عبارت کتیبه چنین گزارش می شود: بحرعلی بن موسی. اللهمَّ اغفره بحقّ محمدٍ و علیٍّ و فاطمةَ وابنها / والحسن و الحسینِ والحجة که یادداشتی برای تذکار یکی از مدفونین صحن مسجد یا کسی از بنّایان یا بانیان خیر آن است و انتساب آن به حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در محدودۀ بررسی انجام گرفته احراز نشد.
****
در پایان بار دیگر خاطر نشان می سازد گزارش و بررسی انتقادی حاضر، به هیچ وجه کوششهای درخور تقدیر محقق شهیر گزارشگر این کتیبه را نقض نمی کند؛ در جهت تکمیل و تعمیق این کوشش علمی انجام پذیرفته و قدر زحمات محققان کوشای کشور در این عرصه در این مجموعه علمی بیش و پیش از هرکجا دانسته می شود.
نکات قابل توجه:
- مسؤولیت نتایج این بررسی بر عهدۀ پژوهشگر آن بوده و لزوماً دیدگاه انجمن علمی تحقیق و تصحیح نسخه های خطی ایران نمی باشد.
- این گزارش نیز همچون هر گزارش علمی دیگری قابل جرح و تعدیل و تکمیل است و جریان دانش با چنین گفت و شنود و بحث و نظرهاست که زنده و پویا می ماند.
- این گزارش براساس تصاویری با کیفیت متوسط تهیه شده و ممکن است بر اثر پردازش تصاویر با کیفیت، تاثیرات محدودی (نه در حدی که نتیجه اصلی را تحت الشعاع قرار دهد) در نتایج آن رخ دهد.
- با کمال خضوع و احترام به استادان و پیش کسوتان از جمله جناب آقای شیخ الحکمایی و مراکز و موسسات فرهنگی که در این کوشش تاریخی و فرهنگی دست داشته و دارند از جمله فصلنامه تخصصی گزارش میراث، این ران مور را به پیشگاه سلیمانی حضرت ثامن الحجج علیه السلام و جامعه علمی و تحقیقاتی کشور پیشکش می نماید.
- پیشنهاد می شود با بهره گیری از تکنولوژی طیف سنجی، نسبت به تعیین ویژگیهای این اثر تاریخی در ابعاد مولکولی بررسی عمیق صورت پذیرد.
5 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
به نظر من خوانش آقای طیب نیز چندان صحیح نیست. مثلا کلمه اول را بحر خوانده اند که اصلا با نوع نگارش این بخش از کتیبه تناسب ندارد. چرا که حرف اول را ب خوانده اند در حالی که نحوه نگارش آن به ح بیشتر تشابه دارد. همان طور که مشابه همین حرف را در آخرین کلمۀ قابل خوانش این کتیبه که احدی یا حجه خوانده شده می توان دید. حرف دوم هم بیشتر شبیه یک مستطیل کاملا بسته است تا حرفی شبیه به ح. به همین دلیل با حرفی مثل ص یا ظ تشابه بیشتری دارد. من در تصویر ارسالی بعد از کلمه اغفر هیچ حرف دیگری نمی بینم که نویسنده بیان کرده بعد از آن ه می آید.
در ضمن به این اشاره کرده اند که در این کتیبه از نقطه استفاده شده که من در این تصاویر هیچ نقطه ای نمی بینم که آگاهانه در آن استفاده شده باشد. نکته دیگر آنکه اگر به قول آقای طیب کلمه بعد از فاطمه ابنها باشد، در سطر بعد هیچ شواهدی از کلمه حسن دیده نمی شود. تنها قبل از الحسین واو به کار رفته است.
درود. ضمن تشکر از ابراز نظر جناب عالی، با دقت در کتیبه ملاحظه می فرمایید که حرف “ح” به صورت خط عمومی I در واژه های محمد و حسین نوشته شده و با کاراکتر نخست کتیبه تطبیق ندارد. لذا خوانش حرف نخست، ح نیست. حرف دوم هم فاقد دندانه است که در مطلب توضیح داده شده و تکرار نمی شود. برای مشاهده کاراکتر “ه” پس از اغفر بایستی تصویر اسکوپ گاما را بزرگنمایی و در آن دقت شود. همچنین است مشاهده نقاط که در هر دو اسکوپ گاما و ضد نور، وضوح کامل دارد. با آرزوی توفیق
درود. چنانچه ملاحظه می شود در این مقاله افزون بر بدیهیات فقهی و اعتقادی از نظر فنی نیز موضوع انتساب به شدت مورد تردید جدّی بلکه انکار واقع شده است. جای تعجب است که همچنان برخی صاحب نظران در مورد نفی و اثبات این دیدگاه سخن نگفته اند.
فارغ از صحت و سقم مطالب، بنظر می رسد اینکه یک نفر دغدغه پرداختن به این موضوع را داشته و اذهان و دیدگان را از نگاه اثباتی صرف به این موضوع برحذر داشته است ارزشمند است. تشکر ویژه از دغدغه مندی انجمن محترم و نویسنده گرامی.
با سلام و تشکر
کلمه اول بیشتر شبیه نصر (یاری کردن) وبا شرایط خفقان آن دوره نیز سازگاری دارد. نص خوانش می شود.
احتمالات خوانش را باید در کنار محیط کتیبه و شرایط آن بررسی کرد. در اینجا باید پرسید که چه کسی یاری کننده بوده که در کتیبه ذکر نشده است؟ در این صورت نوشته به اصطلاح علّت اجمال، مبتلاست.