شیوه و عناصر فهرست نویسی نسخه های خطی
بررسی عناصر فهرستنویسی نسخههای خطی و تعاریف آنها
در تعریف، نسخه خطی را می توان شامل اوراقی دانست که بر روی آن مطالبی با دست توسط قلم یا مرکب نوشته شده و آن اوراق از یک طرف به هم متصل و پیوسته واز طرف عطف بین دو جلد قرار گرفته باشد.
این مقاله با استفاده از کتاب ها و مقالات مختلف در مورد نسخ خطی به تحریر و نگارش در آمده است تا محققان و پژوهشگران بتوانند با عناصر فهرست نویسی نسخ خطی اعم از پیشینه، عنوان اصلی و فرعی، موضوع، مولف، کاتب، محل کتابت، تاریخ کتابت، ارزش کتابت، کاتب نونویس، حاشیه، محشی، نوع خط، مترجم، آغاز و انجام نسخه، افتادگی و نقص های نسخه، نفاست نسخه، طرز نگهداری و حفاظت نسخه، محل نگهداری نسخه، آفات و آسیب های نسخه، مشخصات انواع کاغذ مورد استفاده در نسخ، تجلید نسخه، نقوش و تزیینات روکش جلدها، نوع و کیفیت خط، اندازه اوراق، تزیینات نسخ، نشانه های خاص نسخه، تاریخ اهدا نسخه، تهیه نسخه پشتیبان از نسخ خطی، علائم اختصاری نسخ به سادگی آشنایی پیدا کنند.
نسخه خطی کتابی دست نوشته است که تاریخ نگارش آن مربوط به قبل از اختراع چاپ یا همزمان با اختراع چاپ است. (سلطانی وراستین، 1379،410) دو دلیل ارزشمند بودن نسخههای خطی، قدمت و علمی یا تحقیقی بودن آنها است. شناخت نسخههای خطی در انتخاب، بررسی و تصحیح آنها سهمی بسیار مهم دارد. اجزای نسخههای خطی به مادی و هنری (معنوی) تقسیم میشوند که کاغذ، قلم، خط وخوشنویسی جزء اجزای مادی و تذهیب، ترصیع، تجلید و مانند آن اجزای هنری به شمار میروند. الخوری کتابشناس الجزایری معتقد است: “قسمت اعظم فکر بشری از طریق نسخه خطی به نسل های آینده انتقال پیدا کرده است و سیر وسفر نسخه خطی باعث سیر افکار بشری در اقصی نقاط دنیا شده است. معرفی کتاب های خطی نهفته در کتابخانه های عمومی و خصوصی نخستین گام در خدمت به عالم علم است.” (وفادار، 1379، 2)
فهرست نگاری کتب خطی شامل دو اصل اساسی کتابشناسی که مشتمل بر قسمت های معنوی کتاب (عنوان ،زبان، موضوع، مولف و…)که جنبه علمی دارد و نسخه شناسی که مشتمل بر قسمت های ظاهری کتاب (کاغذ، نوع خط،کاتب، تاریخ ومحل تحریر…)که جنبه تجربی وعملی دارد است.
فهرست نگاری نسخه های خطی در ایران وکشورهای اسلامی دیگر سابقه ای طولانی دارد. هدف از فهرست نگاری کتب خطی مشخص کردن ارزش معنوی کتاب و درجه سودمندی آن است که خواننده دریابد که آیا برای مقصود علمی او مفید است یا نه. (فدائی، 1386،12)
عناصر مطرح در فهرستنویسی نسخه های خطی
نسخ خطی ارزش های فراوان تاریخی، علمی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ودینی دارند. تحقیق و بررسی این آثار ما را به دنیای گذشته وارد می کند ولی متاسفانه با اینکه شناخت نسخ خطی اهمیت فراوانی دارد تا کنون در این باره به طور جدی قدمی برداشته نشده است. در زیر به معرفی عناصر مطرح در فهرستنویسی نسخه های خطی می پردازیم:
1.عنوان اصلی نسخه
مهم ترین مبحث کتابشناسی نزد فهرست نگاران که باید به آن توجه کامل داشت ثبت عنوان و نام کتاب است زیرا خوانندگان در وهله اول که می خواهند نسخه را مطالعه کنند به عنوان و نام اثر مراجعه و توجه می کنند.(فاضل هاشمی،1386،37)
هر کتاب نامی (عنوان) دارد. نام کتاب به نص مولف در خود کتاب یا شاگردان یا کاتبان معین می شود. در بسیاری از نسخه ها آغاز یا در صفحه عنوان یا انجام وخاتمه کتاب یا در میانه نسخه نام کتاب مشخص میشود. (وفادارمرادی،1379،16-17) عنوان اصلی معمولاُ پس از ” اما بعد” درخطبه اولیه کتاب می آید. محل عنوان معمولاٌ در صدر کتاب، صفحه اول، میان کتیبه و پیشانی است. گاهی عنوان کتاب را در عطف بیرونی جلد یا حتی سطح حاصل از لبه های برآمده از اوراق یا آخر کتاب که به آن انجامه یا ترقیمه می گویند باید جستجوکرد. اگر کتاب چندین جلد داشته باشد ممکن است عنوان کتاب در جلدهای دوم وسوم آمده باشد، گاهی نیز عنوان را از جای دیگری در وقفنامه ها، عرض دیده ها، تملک نامه ها و برگه های خرید و فروش باید یافت. ممکن است نام کتاب در جایی که از اهدای کتاب سخن به میان آمده است یا حتی در فهرست مندرجات آمده باشد.
2. عنوان فرعی و مشهور
گاهی اوقات کتاب ها علاوه برعنوان اصلی دارای عنوان یا عناوین فرعی ومشهور هستند و کتاب را که مولف نام داده است ملاک قرار داد و برای نام مشهورارجاع ساخت. (فدائی،1386،158-159) دراین گونه موارد، عنوان کتاب، طبق بیان و تسمیه مولف به صورت کامل نقل می شود و عنوان مشهور درون دوکمان در ادامه عنوان اصلی و یا ضمن مطالب کتابشناسی ذکر می شود. (وفادارمرادی،1379،17)
3. موضوع نسخه
یکی از گزینه های مهم که در نسخه های خطی حائز اهمیت است تعیین موضوع است. در کتاب های جدید روش تقسیم بندی جهانی پیش گرفته می شود و برای کتاب های کهن بهتر است تقسیم بندی علمی فرهنگی زمان نگارش کتاب یعنی تقسیم بندی دانشمندان آن فرهنگ ملاک قرار داده شود. (فدائی،1386،162) دانشمندان معاصر با الهام از تقسیم بندی موضوعی “ملویل دیویی”(1815 -1931م.) ابتدا ده قسمت اصلی برای موضوع کتاب های خطی قائل شده اند وتقسیمات جزئی تر بدون رعایت اصول تقسیم بندی اعشاری ذکر نموده اند، این موضوعات شامل: علوم فلسفی، علوم دینی، علوم اجتماعی، علوم، هنرهای زیبا، ادبیات، تاریخ، جغرافیا، سفرنامه وکلیات میباشد. (وفادار مرادی،1379،22)
دربعضی مواقع کتاب های خطی درباره یک موضوع خاص نیست و موضوعات متنوعی را پوشش می دهد که در این صورت باید یک موضوع را بر موضوع دیگر ترجیح داد و آن را به عنوان موضوع اصلی انتخاب کرد.
نوع کتابخانه و شرایط آن در مورد موضوعات کتاب های خطی بی تاثیر نیست؛ مثلاٌ موضوع نسخ یک کتابخانه مذهبی ممکن است بیشتر قرآن و علوم قرآنی، فلسفه و عرفان باشد.(فدائی،1386،163)
4. مولف
اطلاعات مولف شامل نام، لقب،کنیه، نام پدر و اجداد، شهرت وگاه چندین نام مشهور، بیان مذهب فقهی وکلامی برحسب ضرورت، تاریخ تولد و وفات، حوادث خاص در زندگی، استادان، اجازات، تالیفات معروف و ناشناخته وی می شود. نام مولف گاهی اوقات در خود کتاب مشخص می شده یا شاگرد، راوی یا سرگذشت نگار آن را معین می کند.
در گذشته بنا به دلایل زیر نام مولف در کتاب نمی آمده است:
1- تواضع وفروتنی مولف 2- اعتقاد مولف بر اینکه خالق همه چیز خداست وشایسته نیست نام خود را ذکر کند. 3-کاتب از عمد وغرض نام مولف را حذف می کرد. 4- مولف در زمان نگارش برطبق رسوم می خواسته نام خود را در پایان کتاب ذکر کند که فراموش کرده یا از دنیا رفته است.
اگر از مولف در هیچ کجای نسخه نوشته نشده باشد، آنچه که فهرست نگار به عنوان نویسنده تشخیص می دهد را داخل پرانتز قرار می دهد.(جابری،1389،50)
استنساخ یا نسخه برداری و به بیانی، تکثیر کتب خطی حداقل قبل از ورود صنعت چاپ توسط جماعت کاتبان صورت می پذیرفت.کاتب در تمدن اسلامی با نام های: صحاف، وراق، مستنسخ، کاتب و نویسنده خوانده میشده است. شغل کتابت در صدر اسلام محدود بر کتاب وحی بود، ولی در ادامه، مساله کتابت دامنه وسیع پیدا نمود وشبکه های مختلفی برای کتابت به وجود آمد وبه مرور برای کاتب آداب طهارت و باطن الزامی گردید. به دلیل اهمیت نقش کاتب در اعتبار ارزش نسخه، نقل وضبط نام او در فهرستهای خطی بسیار ضروری است.
6. محل کتابت
کاتبان در قرون اولیه با علوم وفنون روزگارشان آشنا بودند و علاوه برکتابت، محل کارشان، به مجالس علمی وادبی بی شباهت نبود و چه بسا که بعضی از دانشمندان بزرگ از میان کاتبان و وراقان برخاسته اند. ذکر نام محل کتابت اعم از مدرسه، خانقاه،کتابخانه، مسجد وحتی نام شهرها وروستاها علاوه بر فواید جغرافیایی از لحاظ تعلیم وتربیت و مطالعه سیر فرهنگ ها و اندیشه ها در نسخ خطی قابل توجه است. (وفادارمرادی، 1379 ،57)
7. تاریخ کتابت
کاتبان نسخ خطی معمولاُ درخاتمه نسخه ها مطالبی از قبیل اسم کاتب و پدران و نسبت کامل وتاریخ از روز و ماه وسال وحتی ساعت تحریر را می نویسند.(بیانی،1353،48) استخراج برخی از تاریخ کتابت، بسته به میزان دانش یا تفنن طلبی کاتبان، محتاج تعمق بیشتر است. از آنجا که تاریخ گاهی هم به عدد نگاشته شده و هم به حروف و احیاناٌ باهم منطبق نیست، ناگزیر باید یکی را ترجیح داد. اگر قرینه ای در کار باشد که آسان است و اگر نبود با توجه به نگارش حروفی که دقیق تر ومیزان خوانایی بیشتر را داراست، اولویت با نگارش حروفی است.(جابری،1389،54-55)
تاریخ کتابت را به روش های ذیل می توان در کتاب ها خطی پیدا نمود:
1. تاریخ تالیف و تقدم آن برتاریخ تحریر 2. تاریخ های مندرج در یادداشت های صفحه بدرقه وآخر نسخه 3. اگر کاتب ومولف یکسان بود که تاریخ تحریر واضح است و اگر مولف یا کاتب فرد دیگری باشد تاریخ کتابت یقیناُ از حدود زندگی کاتب تجاوز نمیکند.4. آگاهی از تاریخ پیدایش خطوط در تمدن اسلامی (وفادارمرادی،1379،64)
8. ارزش کتابت
تصرفات کاتب و یا صحیح و مغلوط بودن نسخه از مسائلی است که فهرست نگاران به آن توجه مبذول داشتهاند.
برخی از دلایل وجود اشتباه در کتاب های خطی توسط کاتبان عبارتند از: 1- تند نویسی کاتب به دلایل مختلف از جمله امرار معاش، 2- خستگی وخطای دید کاتب، 3- انتقال اغلاط از نسخه ماخوذ عنه به نسخه جدید، 4- عدم تبحر کاتب نسبت به موضوع کتاب به میزان لازم، 5- نازیبایی خط نسخه قبل وناخوانی آن (وفادارمرادی،1379،60) برای تشخیص نسخه های خوب، گروهی از اهل ادب ودانش نسخه هارا با نسخه های اصیل سالم مطابقت می دهند و ضمن بازخوانی ومطابقت، آنها رااصلاح می کنند ودر آخر امضاء و مهر خود یا یکی از آنها را که نشانه تایید است در پای نوشته ضرب می نمایند.(ریشار،1385،45)
9.کاتب نونویس
هنگامی که کاتب موفق به اتمام تحریر نسخه نگردیده و یا نا تمام مانده یا اوراق ساقط و حذف گردیده بعدها ادامه آن توسط کاتب دیگری تکمیل شده است. دراین موارد، فهرست نگاران نام کاتب نونویس، نوع خط (نسخ، نستعلیق،…) و تاریخ و محل نونویسی را در محل مورد نظر نقل و ضبط می کنند. (وفادارمرادی،1379،60)
10. حاشیه نسخه
حاشیه در لغت به معنی کناره کاغذ یا کناره هر چیز دیگر را می گویند. در عرف نسخه نویسان به کرانه های سه گانه یا چهارگانه صفحات نسخه گفته می شود که یا بیاض است یا متضمن ضبط های صحیح موارد مغلوط متن یا نمایه گونه اختلاف نسخه ها وگاهی نیز متضمن شرحی کوتاه و بلند که به جهت ایضاح اشارات متن فراهم شده ودر حاشیه نویسانده شده است و یا پاره ای سقطات متن را که کاتب به سهو انداخته ودر حاشیه نویسانده است. حاشیه ممکن است متضمن اضافات و یادداشت هایی باشد که به هیچ وجه از مولف نبوده وسپس توسط کاتب یا ذریعه مالک نسخه در حاشیه نویسانده شده باشد و عموماٌ می کوشیدند تا از نوشتن نکته ها، اشاره ها و مطالب نامفید در حاشیه اجتناب نمایند. (مایل هروی،1372،62) و اگر یادداشت های مقابله وتصحیح، شرح و توضیح واژه ها و عبارات و موارد دیگری درج شده باشد فهرست نویس بهتر است در نسخه شناسی و گاهی در پانویسی به آنها اشاره کند. (فاضل هاشمی،1386،19)
نام فردی است که حاشیه نویسی نسخه را انجام داده است. بین رموز محشی، مولف و کاتب فرق بسیاری وجود دارد، زیرا در بعضی نسخه های خطی رموز و اختصاراتی مشاهده می شود که به کاتب مرتبط نمی شود و مولف یا محشی جهت تسهیل نگارش، آنها را بکار برده اند .فهرست نگاران این گونه رموز را در بخش نسخه شناسی ضمن عبارات متن یا پاورقی فهرست متذکر می شوند. (وفادارمرادی،1379،101-103)
12. نوع خط حاشیه
برخی از نسخه های خطی دارای حاشیه می باشند. برای همین، فهرست نگاران ضمن بیان نوع خط متن، انواع خطوط حاشیه وترجمه را مستقلاٌ مشخص کرده وحتی درمعرفی خطوط حاشیه دقت لازم را انجام می دهند. (فدائی،1386،94)
13. مترجم
شخصی است که عین مطالب یک کتاب یا رساله یا مقاله را به زبان فارسی یا زبان دیگر ترجمه می کند. ترجمه به اصطلاح امروز بر دو نوع است: 1- تحت اللفظی- آزاد: مترجم به هیچ وجه از ترجمه بین الفاظ و اصل عبارات منحرف نمی شود. 2- مترجم مطالب را درک می کند وبا عبارات خود انشاء می کند علاوه بر تغییرات عبارتی گاهی در معنی و موضوع هم دخل وتصرف می کند.(بیانی،1353، 44)
14. آغاز نسخه
به طوراعم آغاز کتاب دوگونه است با این توضیح که گاهی آغاز کتاب دارای مقدمه یا خطبه ای است که نگارش مولف نیست. برخی کتابشناسان برخلاف شیوه عملی اکثر فهرست نگاران معتقدند چون غالب نسخه ها در ابتدا عباراتی به صورت دیباچه یا براعت استهلال یا خطبه دارند به اصطلاح از “بسمله”، “فاتحه” و”خطبه” به نقل دو سه کلمه اکتفا و بعد ازآن چند نقطه گذاشته می شود و بعد اصل مطلب شروع می شود.
اکثر فهرست نگاران اولین جمله کامل مولف را با استفاده از واژه آغاز شروع می کنند و برخی دیگر با نگارش جمله زیر” آغازبعد از بسمله وخطبه مختصر” یک جمله کامل از آغاز تالیف را نقل می کنند و اگر کتابی دارای چندین جلد باشد آغاز هر مجلد را مستقلاٌ نقل می کنند. (وفادارمرادی،1379،40)
15. انجام نسخه
عبارت پایانی نسخه خطی را که پس از اتمام متن کتاب توسط کاتب نگاشته می شود “انجامه” یا “ترقیمه” میگویند. مطابق با آداب نسخه نویسی، کاتبان از ابتدا تا انتهای کتاب عیناٌ همه مطالب را از روی نسخه (نسخهای که از روی آن رونویسی می شد) با حفظ رعایت امانت استنساخ می کردند و پس از اتمام متن کتاب، عبارت پایانی نسخه را مخصوص خود می دانستند تا کاتب در آنجا با جمله (تم الکتاب) یا (تمت) اتمام نسخه را اعلام کنند وانجام در واقع بخشی از هویت و معرفی نسخه است و کاتبان معمولاٌ عبارت انجام را با خط یا قلمی متمایز از قلم و خط متن نسخه می نوشتند. (عظیمی،1389،28)
16. افتادگی و نقص های نسخه
نسخه ای که فهرست می شود ممکن است ناقص باشد. یعنی از اول یا آخر یا میانه صفحاتی ساقط داشته باشد. باید این نقیصه را یادداشت کرد و اگر نسخه ناقص را تکمیل کرده باشند باید صفحات نونویس وتاریخ تحقیقی یا تقریبی آنها را تعیین وذکر نمود. (بیانی،1353،47) چنانچه نسخه خطی از اول وآخر ساقط داشته باشد برای تعیین تقریبی اوراق ساقط با مراجعه به مقالات وفهرست ها ومقابله نسخه کامل دیگر کامل می شود. اگر این بررسی به جایی نرسید باید نسخه را به طور کامل وصف نمود تا اگر نسخه کامل دیگری ازآن، فهرست نگار دیگری پیدا کرد بتواند دریابد که این دو یکی است. (مطلبی کاشانی،1381،372)
17. نفاست نسخه
توضیحات درباره نفاست نسخه های خطی بسیار مهم است، زیرا علاوه بر تاثیر غیر مستقیم در شناخت ارزشگذاری نسخهها، جهت خوانندگان فهرستها اعم از محققان، پژوهشگران، خطاطان و… راهنمای مفیدی در دسترسی سریع و آسان به نسخه های مطلوب خواهد بود. به صورت کلی صفت نفیس به دو دسته از نسخههای خطی تعلق دارد: 1- نسخه هایی که متضمن ابعاد هنری است مانند : خط خوش،کاغذ، قلم، انواع تذهیب، ترصیع وجلد های هنری و 2- دسته دیگر از نسخه های نفیس، نسخه هایی هستند که از نظر هنری هیچ گونه امتیازی ندارند ولی به لحاظ کتابشناسی، فواید فرهنگی و اعتبار ضبط مندرجات آنها نفیس می باشد. اهمیت نفاست این گونه نسخه ها عبارت است از:
الف- نسخه منحصر به فرد باشد : تنها یک نسخه از کتاب در کتابخانه های دنیا موجود باشد.
ب- کتابت نسخه به قلم مولف، شاگردان و علمای بزرگ باشد.
ج- نسخه به لحاظ تاریخ کتابت و یا حداقل درزمان حیات مولف نوشته شده باشد.
د- دارای ظهریه ویادداشت های منحصر به فرد در صدرو ذیل اوراق متن باشد.
ز- نسخه معلق به حواشی، تصحیحات، مقابله مولف، شاگردان وی ودیگر علمای بزرگ باشد.
فهرست نگاران با مطالعه نسخه میزان درجه نفاست نسخه را مشخص می کنند وبا عبارات بسیار نفیس، نفیس، ممتاز، متوسط وعادی میزان نفاست نسخه را یادآوری می کنند. (وفادار مرادی،1379،121)
18. طرز نگهداری و حفاظت نسخه
عواملی که باعث آسب رساندن به نسخه های خطی می شوند به چهار گروه تقسیم می شوند:1 – عوامل فیزیکی 2- عوامل شیمیایی 3- عوامل بیولوژیکی 4- عوامل غیر منتظره وهر یک از این عوامل تقسیماتی دارند و مبارزه با هر یک از آنها دانش وتخصص خاصی لازم دارد و یک کتابخانه خطی باید به کلیه عوامل توجه داشته باشد و همواره برای مبارزه با این عوامل آماده باشد. حفاظت از نسخه های خطی بسیار حساس می باشد، مدیریت انتخاب و استفاده از روش های گوناگون ضدعفونی، حفاظت ومرمت کار ساده ای نیست، مدیریت مجموعه علاوه بر تخصص کتابداری واطلاع رسانی وآشنایی با نسخ خطی لازم است با شیمی وحوزه های مرتبط با آن آشنا باشد.(فدائی،1386،116) پس لازم است که اولاٌ نسخه های خطی در شرایط مناسب حفاظت و درجه حرارت و رطوبت استاندارد و عاری از آلودگی باشد. و ثانیأ نسخه ها یی که به هر نحو دچار آسیب شده اند با اقدامات مفید محافظت شوند. (عظیمی،1389،15)
19. توضیحات
در بعضی از نسخه های خطی نکاتی است که در معرفی آنها بسیار مهم است، مثلاٌ ممکن است نسخه جز زیبایی ظاهر عناصر دیگری مانند خط، جلد،کاغذ، تذهیب و…که از لحاظ کیفیت یا قدمت ممتاز باشند باید در قسمت توضیحات در مورد آنها یادآوری شود. درقسمت توضیحات این نکات نوشته می شود:1- نسخه به خط مولف یا منقل از خط مولف است. 2- نسخه به خط یکی از علما وبزرگان است. 3- در حواشی کتاب توضیحات وتصحیحات به خط مولف یا دانشمندان و بزرگان است. 4- متعلق به کتابخانه یکی از بزرگان وعلما است. 5-برای مسجد یا محل خاصی وقف شده است. در تمام این موارد باید نکات را صریح و دقیق یادداشت کرد و اگر عبارات این مطالب کم وکوتاه باشد باید همان مطالب را نوشت واگر نسخه ای ساقط باشد باید این نقیصه را یادداشت نمود واگرنسخه بعدها تکمیل شده باشد باید ذکر شود وتاریخ نونوشته را یادداشت کرد.(بیانی،1353،50)
20. محل نگهداری نسخه
در گذشته همه کتابخانه ها،کتابخانه خطی بودند، پس از اختراع چاپ وگسترش کتاب های چاپی استفاده از نسخه های خطی محدود شد و بسیاری از کتابخانه های بزرگ و قدیمی به نگهداری نسخه های خطی پرداختند. کتابخانه های آستان قدس رضوی، ملی، مجلس، ملک، سلیمانیه ترکیه وکتابخانه دولتی مسکو و… دارای نسخه های فراوان وارزشمند هستند که به محققان داخلی وخارجی خدمات لازم را ارائه میدهند. (فدائی،1386،18)
21.محل تالیف
شهری که نسخه در آنجا تالیف شده است و چنانچه محل تالیف در کتابی که فهرست میشود ذکر نشده باشد فهرست نگار با مراجعه به کتب کتابشناسی اطلاعات مورد نظر را استخراج و با اشاره به مأخذ مربوطه به نقل و ثبت آن مبادرت میورزد، مانند المختصر فی شرح التلخبص (عربی) تالیف سعدبن عمر تفتازا نی ـ براساس کشفالظنون 1/474 در نخجوان سال 756 به پایان رسیده است و در بعضی نسخهها کاتب موفق به اتمام تحریر نسخه نگردیده و یا به دلایلی نسخه ناقص مانده است و در قرون و سال های بعد توسط کاتب دیگری تکمیل شده است در این گونه نسخهها فهرست نگاران، محل نو نویسی را در محل مورد نظر یادداشت میکنند. (وفادار مرادی، 1379،36-60)
عوامل آسیب رسان به نسخ خطی را به چهار گروه تقسیم میکنند، عوامل شیمیایی، عوامل فیزیکی، عوامل بیولوژیکی و عوامل غیر منتظره یا غیر متعارف، یکی از این آفات قارچ است کتابخانههایی که در نزدیکی دریا قرار دارند بسیار آسیبپذیر هستند نمک موجود در هوای این مناطق روی مواد رسوب میکند و به دلیل این مواد خاصیت جذب رطوبت نمک را دارند محیط برای رشد قارچ و موجودات ذرهبینی مناسب میشود و دیگر از آسیبها حشرات هستند که به نسخهها آسیب میرساند، حشرات بیش از شش میلیون نوع هستند، سوسک ها به تنهایی بیش از 500 هزار نوع هستند و یکی دیگر از عوامل آسیبها کپک زدگی است به قارچها که در اصطلاح عامیانه کپک میگویند و بیش از 100 هزار نمونه از آنها شناخته شده است و احتمالاً 2 میلیون دیگر نیز هست که هنوز شناسایی نشدهاند و البته برای از بین بردن قارچها روشهای جدید بسیاری آزمایش شده و موفقیتآمیز نیز بوده است. (فدائی، 1386،116-117)
پس باید نسخه ها در جایی نگه داری شود که عاری از انواع میکروب وآفت ها باشد و امکان رشد میکروب ها هم فراهم نشود. بنابر این مخازن نگه داری نسخه ها باید با تزریق گاز های مناسب بصورت دوره ای ضد عفونی شود. از لحاظ درجه بین 19 تا 21 درجه سانتی گراد و میزان رطوبت بین 50 تا 60 درصد مرتباٌ کنترل شود. (عظیمی، 1389،16)
معمولاً نسخ خطی روی کاغذ بیخط با یک مسطّر معین نوشته میشد و از ابتدا تا آخر نسخه شماره سطور صفحات کتاب یکسان است و در کتبی که تعداد سطور بین چند عدد محدود 16، 17، 19 سطری و اما اگر چنانچه سطور بطور کلی مختلف باشد از واژه “مختلف السطر” استفاده میشود و گاهی کتاب های منشور و منظوم در متن و هم در حاشیه نوشته شده است در این صورت باید علاوه بر شمارش ابیات و سطور متن کتاب، تعداد ابیات، مصراع ها یا نیم سطرها حاشیه را نیز معین کرد. (بیانی،1353،17-18)
تعیین نوع کاغذ نسخ خطی از دیگر مشخصات نسخه شناسی است که در طول تاریخ همواره مورد توجه بوده است و فهرست نگاران معمولاً در بخش نسخه شناسی رنگ کاغذ را شناسایی و نقل میکنند و از انواع کاغذهایی که در نسخهشناسی مورد استفاده قرار گرفته است به شرح زیر است: (وفادار مرادی، 1379،66-69)
ب) کاغذ خراسانی: کاغذهایی که در خراسان تولید میشد و از انواع آن میتوان به کاغذ سلیمانی، نوحی، فرعونی، طلحی، جعفری، طاهری نام برد. ابن ندیم درباره کاغذ خراسانی گفته است که از کتان ساخته شده و زمان آن هم زمان بنیامیه و یا بنیعباس بوده است (فدائی ،1386،253) و از جهت انتساب به مشاهیر و اشخاص به مامونی مشهور است چون در خراسان و در عصر مامون بوده است. (وفادار مرادی، 1379،70)
ج) کاغذ خانبالغ: این نوع کاغذ، مستحکم، ضخیم، به رنگ حنایی و در نسخه نویسی بیشترین کاربرد را داشته است. این کاغذ در خالبالغ (پکن، چین) ساخته شده است و در ایران و دیگر کشورهای اسلامی در نگارش های عربی و فارسی استفاده شده است. (فدائی، 1386،252)اما بافت آن چندان یک دست و منسجم نیست.(عظیمی،1389،39)
ه) کاغذ پوستی:در نسخه نویسی برای کتابت مصحف و گاهی هم کتابت موضوعات هنری از پوست حیوانات استفاده میکردند، کاغذ پوستی را بیشتر از پوست آهو درست میکردند به این طریق که پوست آهو را نازک میکردند تا مثل کاغذ بشود و سپس بر آن مهره میزدند تا صاف و ملایم شود و حالت شکنندگی نداشته باشد، نسخههایی از قرآن و بیاضهای هنری که از پوست آهو درست شده است در کتابخانههای جهان موجود است. (فدائی، 1386،252-253) از ویژگی های بارز این نوع کاغذ استحکام ویکپارچگی، یک تکه بودن تمامی ورق و صدای خاصی که هنگام ورق زدن پوست به گوش می رسد.(عظیمی،1389،40)
و) کاغذ شامی:این نوع کاغذ در شام ساخته شده است که سفید و شفاف و ملایم است (فدائی، 1386،253) این کاغذ براساس محل ساخت آن که طرابلس شام است به کاغذ شامی معروف شده است. (وفادار مرادی، 1379،70) که ضخامت این کاغذ کمتر از کاغذ سمرقندی وبه ظاهر شبیه آن است.(عظیمی،1389،39)
ز) کاغذ دفتری:این نوع کاغذ نامرغوب و دانهدار است که کاتبان برای کتابت دفتر و حساب و کتابچههای سیاق از آن استفاده می کردند.
ح) کاغذ کشمیری:در قرن نهم، در کشمیر هندوستان در میان کاتبان این نوع کاغذ رواج یافت. این کاغذ بیشتر به رنگهای سفید و نخودی و بسیار نازک و عموماً آهار مهره خورده بود، هزاران نسخه خطی که به خط فارسی در هندوستان نوشته شده است از همین کاغذ بوده است. (فدائی، 1386،253-254) براساس محل ساخت آن که در کشمیر هندوستان است به کشمیری معروف شده است. (وفادار مرادی، 1379،70)
ط) کاغذ بتی:از قرن یازدهم به بعد در ایران و هندوستان کاغذسازی رونق خود را از دست داد و نوعی کاغذ که توسط اروپاییان به هندوستان رسیده بود و توانست جای کاغذ کشمیری را بگیرد. (فدائی، 1386،252) درون این کاغذ نقوشی وجود داشت گویا پیکر نما، و به همین جهت آن را کاغذ بتی میگویند و از ویژگیهای این کاغذ این است که اگر در معرض نور قرار دهیم نقوش و خطوطی در آن دیده میشود.(مایل هروی،1372،746)
ی) کاغذ ابری: در عرف کاغذ سازان به آن درهمی گفته میشود برای ساختن این کاغذ ظروفی را از مایع نشاسته پر میکردند و بر روی مایع مذکور رنگ های مورد نظر را میریختند و کاغذ را بر روی آن میگذاشتند تا اشکال رنگین موجود در مایع که مانند ابر را داشت بر روی کاغذ منعکس شود، کاغذ ابری دو مدل است اولی ابری آبی و دومی ابری آهاری و در مدل دوم بعد از ساختن کاغذ ابری بر روی آن مهره میزدند و براق میکردند و این نوع کاغذ از قرن نهم در میان کاتبان رواج یافت و بیشتر در کتابت قطعههای خط و رسالههای کوتاه از آن استفاده میشد. (فدائی، 1386،251-252) این کاغذ به صورت ایجاد اشکال در تمام ورق و یا در حاشیه کاغذهای کتب مذهَّب ایرانی مشاهده شده است و بیشتر برای تزیین ورق درون جلد استفاده میشد. (وفادار مرادی، 1379،71)این کاغذ از عصرتیموری مورد استفاده قرار گرفت و ساخت عثمانی، ایران و هند بود و بهترین کاغذهای ابری آن زمان یک نوع کاغذ ابری بود که در همدان ساخته می شد. (افشار،1357 ،95)
ک) کاغذ الوان:کاغذی است از انواع کاغذهای ابری که توسط کاغذسازان با الوان و رنگهای مختلف رنگین ساخته میشد. (فدائی، 1386، 252)پیدایش این نوع کاغذ بر اثر عواملی همچون نامفید بودن کاغذ سفید برای چشم کاتب و میل به سوی زیبایی جویی در نسخه نویسی و کتابت بود.(مایل هروی،1372،745) بیشتر از رنگ های زرد، سرخ، کبود زنگاری و کاهی بود که در اصطلاح به این کاغذها الوان مفرده هم گفته میشد اگر از رنگ های سبز، لگلون و نارنجی هم استفاده میشد به آن کاغذها الوان مرکب میگفتند.
ل) از انواع دیگر:و از انواع دیگر کاغذ که متعلق به کشور هندوستان است دولتآبادی ، فونچی که در فونچ یکی از شهرهای آذربایجان ساخته شده است ، کاغذ مامونی که منسوب به مامون خلیفه است در خراسان ساخته شده و کاغذ طاهری که منسوب به طاهر دوم از امرای طاهری خراسان است را می توان نام برد. (فدائی، 1386،252-253)
فهرست نگاران عموماً به چهار مسئله: جنس، رنگ، ظرافت های هنری، آسیب دیدگی و نفاست دقت دارند و چنانکه امکان داشته باشد نام جلدساز و تاریخ ساخت را در فهرست میآورند، بنابراین ملاک تقسیمبندی جلد، ماهیت و جنس آن میباشد که به انواع زیر تقسیم میشود: (وفادار مرادی، 1379،110)
الف) جلد چوبی: این جلدها از چوب نازک ساخته میشدند و روی آن لاک با رنگ و روغن میکشیدند.(مایل هروی،1372،720)این جلدها بیشتر برای مصاحف شریفه کاربرد داشته و یک نمونه جلد قرآن شریف با شماره 39 در کتابخانه آستان قدس متعلق به قرن ششم وجود دارد.
ب) جلد مقوایی: جلدهایی هستند که از مقوا ساخته میشدند و معمولاً جلدسازان از روکش های مختلف مانند چرم، پارچه، رنگ و روغن جهت استقامت جلد بر روی آن قرار میدادند و اصطلاحاً به جلد مغزی معروف بودند. (وفادار مرادی، 1379،110-111)
ج) جلد چرمی: جلدهایی هستند که از پوست دباغی شده حیوانات میساختند. پوست حیوانات اهلی، مانند گوسفند و اسب را تهیه میکردند و روی آن چند طبقه کاغذ یا خمیر کاغذ و یا یک ورقه چوب نازک میکشیدند و جلد کتاب را درست میکردند و به اسامی مختلف مانند تیماج، میش، ساغری، شبرو است. (بیانی،1353،37-38)
د) تیماج: تیماج را از پوست دباغی شده بز میساختند زیرا گلههای بز در سرزمین های اسلامی زیاد بود و گاهی اوقات تیماج را با مقوا محکم میکردند و برخی فهرست نگاران با تعابیر مختلف از تیماج نام میبرند مانند تیماج بدون مقوا را تیماج یک لا و تیماج با مقوا را تیماجی مینامیدند.
ه) میشن: از این جلد که بندرت ساخته میشد از پوست دباغی میش استفاده میشد که بسیار نرم و لطیف است و به آن میشن هم میگویند، به همین دلیل لبههای دور این گونه جلدها را با روکش تیماج محکم میساختند.
و) ساغری: این جلدها بسیار بادوام و مستحکم بودند که از چرم دباغی شده کفل چهارپایان خصوصاً الاغ و استر ساخته میشدند و دارای برجستگیهای دانه مانند نسبتاً درشت بودند و بعضی روی آن کارهای هنری مانند ضربی، سوخت کاری میکردند و ضمناً به دلیل کراهت جنس جلدها برای مصاحف شریفه استفاده نمیشدند.
ز) شبرو: معنی این جلد بزغاله است و جلدسازان عصر قاجار برای روکش نوشتههای خود از آن استفاده میکردند که از پوست بزغاله و یا پوست نازک گوساله است. (وفادار مرادی، 1379،111-113)
ح) پارچه: به جلدهایی می گویند که دفتین آنها از نوعی پارچه مانند مخمل، چیت، قلمکار و امثال آن ساخته می شده است. جلد پارچه یی پس از دوره صفوی رواج یافت و تا دوره های معاصر هم تداول داشت، اکنون نیز در جلدهای فرنگی از پارچه استفاده می شود.(مایل هروی،1372،610) جلدهای پارچهای بر حسب نوع پارچه به سه نوع جلد زری، جلد مخملی، جلد ترمه تقسیم شده است که به شرح زیر است:
1- جلد زری: روکش این جلدها توسط زری بافان و نقش بندان ماهر دوره صفوی و از پارچه زری بافته میشدند.
2- جلد مخملی: جلدهایی هستندکه از پارچه مخمل برای روکش مقوا استفاده میشد و از قرن سیزدهم رایج شدند.
3- جلد ترمه: بعضی از جلدسازان عصر زندیه و قاجاریه برای روکش جلد دیوان ها، بیاض هاو نسخههای ادعیه از ترمه که نوعی نمد که از جنس ابریشم، پشم، نخ که در یزد و کشمیر ساخته میشدند و منقش به اشکال بوته جقه یا خطوط پهن حاشیه بود استفاده می کردند.
ط) کاغذ:بعضی کتاب سازاندوره قاجار از روکش مقوا جلد میساختند ولی چون کاغذ استقامت لازم را نداشت آن را با پارچه محکم میکردند و کاغذها مورد استفاده در چند مدل است:
1- کاغذ ساده یا رنگی یا ابری که اینگونه کاغذها به شکل ابرهای درهم رنگآمیزی میشدند.
2- شومیز که نوعی کاغذ ضخیمتر از ورق کاغذ و نازکتر از مقوا بود. (وفادار مرادی، 1379،113-114)
ی)فرنگی:همگام با اختراع صنعت چاپ، جلدسازان برای روکش مقوای بعضی از جلدهای نسخههای خطی از گالینگور و مشمع استفاده میکردند و اگرچه بعضی برای ساخت عطف و گوشهها آن را به کار میبردند.(عظیمی،1389،45)
ک) هنری:جلدهای هنری نتیجه نبوغ، ابداع و نوآوری جلدسازان کشورهای اسلامی است و این جلدها دارای ظرافتهای هنری ویژهای میباشد و انواع مختلف آن برحسب ظهور و رواج در تمدن اسلامی به شرح زیر است:
1- ضربی: جلد ضربی یا کوبیده یا منگنه، جلدهایی است که اثر نقوش ترنج، سر ترنج، جدول های متنوع و لچکی به وسیله قالبهای فلزی در روی بدنهی جلد مشاهده میشود و معمولاً جلدسازان قالبهای آماده را بر روی چرمهای میشن، ساغری و تیماج سرد یا گرم میساختند.
2 – سوخت:در قرن نهم هجری این نوع جلد که به اصطلاح سوخت یا سوخته میگویند به وجود آمد. برای روکش اوراق کتاب از جلدهای زیبا و باارزش سوخت استفاده میکردند و برای ساخت جلد سوخت نخست روی چرم که حالت استخوانی گرفته و به رنگ تیره و سوخته درآمده نقشهای دلخواه مانند مینیاتور، تذهیب، تشعیر را به اشکال ترنج، سرترنج، لچکی و غیره طراحی نموده و به وسیله “نقش بر” جدا میساختند و سپس بر روی چرم جلدی چسبانده و با ضربه داغ شده بر روی آن میکوبیدند (وفادار مرادی، 1379،115-116) و البته این جلد نفیس ترین نوع جلد اسلامی است. مخصوصاٌ آن جلدها که از دوره هنر هرات بجا مانده است در فهرست عرض گنجینه صفی که مکرر از جلدها منبت و مشبک یاد شده است و منظور همین نوع معرق است.(افشار، 1357،36-37 )
3- معرق: در لغت هر چیز رگهدار را معرق میگویند و در اصطلاح کتاب سازان به جلدی گفته میشود که از قرار گرفتن رگهای چند نوع چرم در کنار هم به دست میآید و به این طریق ساخته میشود که ابتدا نقوش دلخواه در چرم طراحی میکنند سپس با آلت “نقش بر” چرم را از نقشهای طراحی شده جدا میکنند سپس نقشهای مزبور را در محلهای مناسب جلد کتاب کنار هم میچسبانند تا چرم ها چسبیده شده به صورت رگها و عروق بشوند، معمولاً جلدسازان به دلیل آسیبپذیری بیرون جلد در قسمت داخل اقدام به عمل معرقسازی میکردند. (وفادار مرادی، 1379،117) برون جلد را به طرزروغنی یا ضربی فراهم می آوردند. این نوع جلد از شاهکارهای جلدسازان ایران است ونمونه های نفیس آن در سده نهم هجری در هرات فراهم شده است.
ل) جلدسوزنی بوم چرمی:در اصطلاح کتابسازان جلدی را میگویند که بر روی بدنه چرم با ابریشم رنگین طبق طرحهای از پیش ترسیم و انداخته شده، سوزندوزی میکنند به طوری که اثر سوزن و بخیهها از سطح درون جلد بیرون نزند و برای ساخت آن ابتدا جلدساز چرم را رنگ میکند و مهر میزند سپس بر روی کاغذ طرح مورد نظر را میکشد و با چهار بار برگردانیدن و برداشتن طرح به صورت کامل نقش میگیرد، سپس بر روی خطوط و طرح مزبور سوزن میزند و کاغذ را روی پشت چرم که در اصل روی جلد میباشد میچسباند و گلگیوه بر روی آن میمالند تا طرح بر چرم منتقل شود بعد از این عمل همه خطوط را سوزندوزی میکنند که سر سوزن از پشت چرم بیرون نیاید و بخیهها هماهنگ باشد. (مایل هروی، 1372،613-615)
م) جلد روغنی:در قرن نهم و دهم که اوج صنعت تزیین نسخ خطی بود جلد روغنی رایج شد و دوره کمال این جلد قرن 12 و 13 هجری است و بیشتر روی مقوا و گاهی روی پارچه نخی درست میشود و مراکز جلدهای روغنی در ایران در شهرهای تبریز، اصفهان، خراسان، شیراز، تهران و در خارج از ایران در هرات، کشمیر، ترکیه، بغداد و ترکستان بود.(بیانی،1353،39-41) طرز ساخت آن به این صورت است که بعد از درست کردن پشت و داخل جلد نقشهای دلخواه مانند تذهیب، گل و بوته، مینیاتور، ترنج، سرترنج را بر سطح مقوا، پارچه نخی، تخته چوب و قطعه چرم ترسیم و رنگآمیزی میکردند سپس با پوششها و حفاظتهای مناسب مانند روغن کمان آن را در حفاظت بیشتر قرار میدادند و در عصر تیموریان بیشتر از نقوش گل و بوته و تصاویر طیور و وحوش استفاده میشد و در عصر صفویه و قاجار از نقوش صورت و پیکر انسان و مجالس رزم و بزم نیز بهره میبردند، اگر داخل و بیرون جلد روغنی بود آن را جلد روغنی دورو میگفتند و اگر در بوم جلد روغنی مرغش استفاده میکردند به آن جلد روغنی مرغش میگفتند.(غلامی مقدم ، 1377،43-44) و این نوع جلد بیشتر نماینده هنر نقاشی است نه جلد سازی، روی جلد بیشتر گل وبوته ومرغ است و درون جلد گل زنبق یا نرگس یا طرح های برگ انگوری بود.(افشار، 1357،37 )
ن)جلد بلغار:به جلدی گفته می شود که روکش آن از چرم بلغار بوده است. این چرم بیشتر بدون مقوا وآستر برای جلدسازی بکار می رفته و بعضاٌ نقش هایی با سیم و نخ وابریشم ملون بر روی آن می دوخته اند.(مایل هروی،1372،610)
س) جلد شورو:جلدی را گویند که روکش مقوای آن از چرم شورو فراهم شده باشد. واژه شورو به معنی پوست و چرم بزغاله است که صحافان دوره قاجار در تجلید استفاده می کردند.
ع) جلد لولادار:جلدی است که لبه برگردان دارد. لبه برگشت جلد بر روی آن طوری است که معمولاٌ طرحی را که روی اصل جلد کشیده شده، روی لبه نیز است تا وقتی که کتاب بسته می شود، طرح جلد به نظر کامل آید.(غلامی مقدم،1377،39-41)
26. نقوش وتزیینات روکش جلد
الف) گره:دو یا سه یا چهار جدول مدور یا مسطح که با مهارت کامل به یکدیگر گره خورده و تصاویری متنوع و دلنشین پدید می آورد که زیر و روی هر یک از جداول نامبرده با جداول دیگر رعایت می شود. مذهبان نقاشان از گره و تلفیق و ترکیب آن اشکالی بدیع و اعجاب انگیز ساخته اند، که این نقوش از قرن 2-3 تا قرن 5-6 کاملا مورد توجه بود.
ب) اسلیمی یا اسلامی: اسلیمی کاملاٌ مانند اجزای یک گیاه شکل می گیرد به بیانی دیگر دانه ای که از میان نقشی شبیه ترمه یا از وسط دو برگ خشکیده روییده شده، ساقه وبندهای متصل با قدرت از آن نمو می نماید وپیچک های کوچک ساقه های آن را به هم متصل می کند. نقوش اسلیمی در قرون متمادی روی بیشتر آثار اسلامی از قبیل جلدهای ضربی، سوخت، معرق، ترنج، سر ترنج، کتیبه، لچکی، زمینه خطوط، تذهیب سرلوح، سر سوره های قرآن مجید، بناهای مذهبی واماکن مقدسه نقش اساسی را ایفا می نماید. (نصیری امینی،1357،8-14) این نقش نام خود را از دوره های سلجوقی وتیموری گرفته وچون در دوره های اسلامی برای تزیین اطراف قرآن ها استفاده می شد به آن نقش اسلیمی(اسلامی)گفته اند. (عظیمی،1389،35)
ج) بترمه یا اسلیمی ماری:مانند ابری است که دوسرآن به طرفین انبساط یافته و وسط آن به وسیله گره کوچکی تزیین گردیده است. نقش بترمه در ایران از دوران تیموریان به بعد در حواشی قطعات خطوط، نقاشی وجلد به کار رفته است. نقش بترمه مانند اسلیمی در روی جلدهای ضربی، سوخت، معرق، ترنج وحواشی قطعات خطوط و نقاشی جلوه مؤثر داشته و باپیچ وخم مخصوص خود بر تزیین اشیا نامبرده افزوده است.(نصیری امینی،1357،14-15)
د)خطایی:از جمله نقوش اساسی هنرهای تزیینی ایرانی است که از ترکیب گل، غنچه و برگ های خارج از شکل طبیعی پدید می آید وهر گردش موزون آن رایک “بند” می خوانند، زمانی که بندها آماده شدند با گل برگ هایی که در طبیعت قرینه دارند(برگ عباسی ،پیچک و…)آنها را تکمیل می کنند.(عظیمی،1389،35) نقوش خطایی در روی جلدهای ضربی، سوخت، معرق، ترنج و حواشی قطعات نقاشی و فواصل خطوط قدیم دیده می شود.
ه)تشعیر:از نقوش خطایی، تصاویر حیوانات وپرندگان صورت می گیرد که نقاش و مذهب با قلم گیری زر در روی یا حواشی اوراق نسخ مهارت خود را نشان می دهد. دست نقاش ومذهب در نقش تشعیر باید قدرت کاملی داشته باشد تا با قلم گیری بدون رنگ آمیزی نقوش وتصاویر را چنان مجسم کنند که گویی حیوانات وپرندگان در حالت دویدن و پروازند. نقوش تشعیر در آغاز عصر صفویان در بعضی جلدها وحواشی قطعات ودیوان های شعرا دیده شده است.
و) بادامک:شکلی است که از دو چنگ اسلیمی پدیدار می شود که یک چنگ به طرف بالا و دیگری به طرف پایین که در وسط چنگ تصویری شبیه بادام شکل می گیرد. در عصر صفویان نقاشان و مذهبان این نقوش را در حواشی جلدهایی که با نقوش اسلیمی تزیین گردیده ودر حواشی قطعات خطوط ونقاشی بکار می برده اند.
ز)خط:مذهبان در سرلوح های نسخ از خط کوفی تزیینی تا دوران صفویان بهره یافته، مجلدان وصحافان نیز در جلدهای نسخ به فراخور متن آن از اقلام رقاع، ثلث، نسخ ونستعلیق برای زینت دادن جلدهای مصاحف وادعیه واذکار ودیوان شعرا استفاده می کردند. در قرن ششم در روکش جلدها و در قرن هفتم داخل جلدها و از قرن نهم به بعد دربیرون واندرون جلدهای ضربی ومعرق وروغنی مذهبان وصحافان وجلدسازان از آن استفاده شایانی می نمودند.(نصیری امینی،1357،13-16)
ح) قلق:غلافی است چرمی یا پارچه ای یا فلزی یا مقوایی که برای نگهداری جلد به کار می رود. این لفظ به نام های لفافه، قولق ومحفظه نیز خوانده شده است.
ط)سرطبل:لبه ای را گویند که به صورت سرپاکت در سمت چپ یا راست بدنه پشت جلد متصل می شد.(غلامی مقدم،1377،47)
از مهمترین نکات قدیمی نسخهشناسی که مورد توجه کتابشناسان قرار داشته نوع خط دست نوشتهها است. خط مؤلف دارای اهمیت زیادی است در واقع سرلوحه مباحث نسخهشناسی کتب خطی است .انواع خطوط اصلی و موجود در آثار و کتب خطی رایج در ممالک اسلامی بر اساس تاریخ مدون خط و خطاطی در تمدن اسلامی به شرح زیر است: (فدائی، 1386،61)
الف) کوفی:نخستین خطی که در تمدن اسلامی در میان نسخهنویسان رایج شد خط کوفی است و تا حدود سه قرن خط کوفی برای کتابت قرآن و کتیبههای عربی به کار میرفت. با توجه به شکل خط،کوفی را به انواع مشجر، مربع، مدور و متداخل تقسیم کرده اند.(عظیمی،1389، 29-30)
ب) کوفی کهن:خط کوفی که در آغاز بدون اعجام و اعراب بود کوفی کهن نامیده میشد.
ج) کوفی متحول:به مرور زمان برای نگارش آیات قرآن از مرکب سیاه استفاده میشد وحرکات و نقاط حروف را با رنگهای مختلف گیاهی و غیر آن همچون شنگرف، زعفران، سیلو و زنگار مینوشتند و به این طریق کوفی متحول نام گرفت.
د) کوفی شرقی:کوفی شرقی باریکتر از خط کوفی نوشته میشد و در باریکی به خط ریحان نزدیکتر است و بیشتر در نگارش نسخهها استفاده میشد.
ه) کوفی ترکستان:این خط شبیه به خط نسخ است که خصوصِیت آشکار این خط این است که حروف عمودی به میخ شبیه است گویا از خط میخی الهام گرفته است. (وفادار مرادی، 1379،48-49)
و) خط نسخ:شایعترین خط در نسخهنویسی خط نسخ است که به تدریج در قرن چهارم مورد توجه بیشتر قرار گرفت و به جهت سهولت در نوشتن نزد اهل کتاب معروف شد،به همین جهت ناسخ سایر خطوط شد و به خط نسخ شهرت یافت. (فدائی، 1386،62) به اعتقاد برخی از مورخان،منشعب از خط کوفی است واستخراج آن را به ابوعلی حسین بن مقله بیضاوی شیرازی نسبت داده اند.(عظیمی،1389،30) اکنون در کشورهای عربی و اسلامی برای نگارش کتاب، مجلد و روزنامه این خط کاربرد زیادی دارد. استادان این خط، ابن مقله، یاقوت مستعصمی، احمد صدیق روحی، فخار شیرازی، علاءالدین تبریزی، ابراهیم قمی و احمد تبریزی است و به دو شیوه زیر است: (فدائی، 1386،62)
1- شیوه کهن خط نسخ:این خط تا اوایل نیمه دوم قرن هشتم هجری قمری بود، در این دوره خط نسخ از زیبایی چندانی برخوردار نبود. (وفادار مرادی، 1379،49) دراین دوره در مواردی کلمات وحروف به صورت مشکول (اعراب گذاری) نوشته شده اند.(عظیمی،1389،31)
2ـ شیوه نسخ جدید:خط نسخ جدید که از نیمه دوم قرن هشتم آغاز شد و در این دوره، دور حروف بیشتر و قلم نسخ منسجمتر و زیباتر شده است و کاتب جنبه زیباشناسی را بیشتر مدنظر داشته است. (وفادار مرادی، 1379،49)
ز) خط نستعلیق:این خط از ترکیب خط تعلیق با خط نسخ به وجودآمده است واز اوایل قرن نهم هجری در میان نسخه نویسان عثمانی وشبه قاره هند رواج یافت.(عظیمی،1389،31) در نیمه نخست قرن هشتم رغبت نسخهنویسان به خط نسخ کاهش یافت و کتابت آثار فارسی با خط نستعلیق رایج شد و بیشتر کتاب ها مانند قرآن، نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه با این خط نوشته شد.
ح)خط تعلیق:از همه خطوط دور بیشتری دارد، حروف این خط در سرتاسر سطر پیوسته به هم نوشته میشود. خط تعلیق در قرن چهارم توسط حسنبن حسینبن علی فارسی ابداع شد. این خط و دو خط نستعلیق و شکسته نستعلیق را خطوط ایرانی مینامند و چون در خطاطی اصل مهم سهولت و زیاد بودن سرعت نگارش است آهسته آهسته خط شکسته تعلیق هم به وجود آمد و پس از آن عثمانیان و مصریان در آن تصرفاتی کردند و خط دیوانی را به وجود آوردند. (فدائی، 1386،62-63)
ط)خط سیاق:در دورههای متأخر برای محاسبات دیوانی، اسناد و دفاتر دخل و خرج شیوه دیگری مورد استفاده قرار گرفت که به خط سیاق معروف شد. کاتبان خط سیاق را برای اعداد ،کلمات و علائم اختصاری نوشتند که خواندن آنها مشکل بود. (وفادار مرادی، 1379،54-55)
ی)خطوط دیگر:علاوه بر خطوطی که ذکر شد خطهایی دیگر که برخی جنبه سرگرمی داشت از قرن چهارم هجری شروع شد که بیشتر در کتابت اسناد، نامهها، مرافعات و کتب ادعیه بکار میرفت مانند رقعه، غبار، طغرا، سیاه مشق، معما ، مثنی و تا حدود قرن هفتم هجری رواج بیشتری در ایران داشت ولی هیچ کدام از این خطها برای کتابت تحریر و تندنویسی مناسب نبودند. (بیانی،1353،22-41)
خط شناسان برای نشان دادن کیفیت خط درجاتی را قائل شدهاند که خوبی و بدل خطوط را با واژگانی ممتاز، عالی، خوش، خوانا و ناخوانا ذکر کردهاند که به شرح زیر است:(اصغری هاشمی،1388،359)
الف) ممتاز:صفت خطی است که در نهایت زیبایی میباشد و مطابق با قواعد و اصول خوشنویسان تحریر شده باشد.
ب) خوش:خطی را با صفت خوش تعریف میکنند که زیبا باشد، هرچند خط در بافت گاهی از قواعد و اصول خوشنویسی دور شده باشد. (فدائی، 1386،241-242)
ج)خوانا:صفت خطی است که به آسانی بتوان آن را خواند هرچند که زیبا نباشد.
د) ناخوانا:خطی را با این صفت تعریف میکنند که به سهولت خوانده نشود، که این ناخوانا بودن ممکن است به دلایلی از جمله عدم نقطهگذاری، شکسته نوشتن بیش از حد حروف و یا حتی بدخطی کاتب باشد. (اصغری هاشمی،1388،359-360)
اندازه طول در اندازه عرض اوراق نسخه است. اندازه قطع کتاب در تاریخ کتابسازی سنتی دارای تغییر و تحول بوده وهم در تمدن اسلامی بسیار متنوع بوده است و مهمترین اندازههای قطع کتاب عبارتند از :
الف) قطع سلطانی:اندازهای از قطع کتب است که در اواخر عصر مغولان و اوایل عهد تیموریان برای کتابهای خطی در ایران رواج پیدا کرد به همین جهت به آن قطع تیموری نیز گفته میشود و ابعاد آن هم 40*30 است. (فدائی، 1386،250)چون نسخه هایی در این قطع را برای کتابخانه های رسمی یا برای شاهان وصدور می ساخته اند به قطع سلطانی معروف شده است.
ب) قطع رحلی:این قطع که به طول بیشتر از35 و به عرض بیشتر از 25 سانتی متر است به این جهت رحلی میگویند که هنگام خواندن کتاب قطع رحلی، آن را بر پایه چهارچوبی چوبی ـ یعنی رحل ـ قرار میدادند و معمولاً نسخههاچون قرآن مجید، مثنوی مولوی و شاهنامه که در مجالس و محافل قرائت میشده است با این قطع بوده است.(مایل هروی،1372،713) این قطع در سه مدل است: 1ـ قطع رحلی بزرگ: که به ابعاد 60 *30 سانتیمتر است. 2ـ قطع رحلی متوسط: این قطع به ابعاد 50 *30 سانتیمتر است. 3ـ قطع رحلی کوچک: این قطع به ابعاد 42 * 27 سانتیمتر است.
ج) قطع رقعی:اندازه قطعی است به طول و عرض تقریبی 19 *10 سانتیمتر. (فدائی، 1386،250)
د) قطع وزیری:این قطع در گذشته دارای سه اندازه کوچک به طول و عرض تقریبی 21*15 و متوسط آن 24*16 و بزرگ آن 30 *20 سانتیمتر بوده است.
ه) قطع بیاضی:به شکلی از کتاب گفته می شود که از سوی طول باز شود و از سوی عرض شیرازه بندی و ته بندی شده باشد. جنگ های ادبی، مجموعه ادعیه و بسیاری از نسخ قرآنی سده های دوم تا پنجم هجری را به این شکل صحافی می کردند. در روزگاران متاخر، دفترها و سررسیدهای بازرگانان را هم به این شکل صحافی کرده اند که به اصطلاح به آن دستک می گفتند. (مایل هروی،1372،713)
و) قطع خشتی:از قدیمیترین قطع های نسخههای خطی که طول و عرض آن برابر است. (فدائی، 1386،250) این شیوه صحافی واین هیأت در قطع کتاب، در تمدن اسلامی سابقه ای طولانی دارد.(مایل هروی،1372،712)
ز) قطع بغلی:این قطع که از اندازه قطع جیبی بزرگ تر است، دارای عرض و طول تقریباً 70 *50 سانتیمتر است.
ح) قطع جانمازی:این قطع به اندازه تقریبی طول 12 و عرض 7 سانتیمتر بوده است. (فدائی، 1386،250) عموماٌ برخی از نسخ قرآنی وادعیه را به این قطع فراهم می کردند ودر جای نماز می گذاشتند.(مایل هروی،1372،712 )
ط) قطع حمایلی: این قطع به طول و عرض 12*6 بوده است و به این جهت به آن قطع حمایلی میگویند که نسخههایی که در این قطع بوده است به صورت حمایل روی لباس زیرین می آویختهاند. (فدائی، 1386،250)
ی) قطع بازوبندی:قطعی از کتاب است به اندازه 2 *3 سانتی متر.کتاب ها یا جزواتی را که پیشینیان در این قطع تجلید می کرده اند به شکل های مدور، بیضی، لوزی وچند ضلعی درمی آورده اند وتوسط نخی از پارچه یا چرم به بازو می بسته اند. بیشتر پاره های (جزءها) قرآنی یا کتب ادعیه در این قطع بوده اند.(مایل هروی،1372،711)
کتاب آرایان در طول تاریخ تمدن اسلامی برای افزایش تاثیر نگارش ها و جذب بیشتر خوانندگان با تذهیبهای طلایی، رنگین و تصویرهای چشمنواز به آرایش و زیباسازی هنری نسخههای خطی اقدام میکردند، برخی از اصطلاحات تزیینات نسخه خطی شامل زیر است: (وفادار مرادی، 1379،74)
الف) شمسه:شکلی است مدوّر، مذهّب، مرصّع و مشابه تصویر خورشید که شعاع هایی از اطراف آن خارج شده است.( عظیمی،1389) معمولاً کتاب آرایان در وسط آن نام مالک کتاب یا نام کتاب و یا مولف آن را بیشتر به خط رقاع و به قلم رنگین یا زر یا سفیداب ذکر میکردند و بیشترین نسخهها مذهب دارای شمسه متعلق به عصر تیموری است. (وفادار مرادی، 1379،75)
ب) سرلوح:بسیاری از نسخههای خطی، صفحه آنها مزین به نقوش دقیق هندسی یا گل و برگها هنری زیباست که با زر و الوان متعدد رسم شده است. (بیانی ،1353،27) و در ضمن اگر نقش های سرلوح یکی باشد آن را ساده و اگر دو تا باشد سرلوح مزدوج میگویند و سرلوحها از قرن دوم تا چهارم بسیار ساده ترسیم میشدند و از قرن ششم رنگ سرلوح متنوع شد. (وفادار مرادی، 1379،75) از قرن سیزدهم به بعد کتابداران ومجموعه داران غالباٌ از اصطلاح سرلوح برای وصف تزیینات مذهب آغازین کتاب ها استفاده می کردند و همچنین برای سرلوح های تذهیب شده لازم بود که هنرمند در بکار بردن طلا که در بیشتر موارد به صورت مایع آمیخته با سفیده تخم مرغ بکار می رفت استاد باشد.(ریشار،1385،109-110)
ج) سرفصل:نام دیگر آن سرسخن است تزییناتی است که در اطراف عنوان کتاب های نظم و نثر به صورت مشعر، مذهب و مرصع ترسیم میشود. (وفادار مرادی، 1379،75) در ضمن اگر ذکر سرفصل ها مخصوصاً اگر متعدد و ساده باشد لازم نیست ولی اگر تزیینات بزرگ و مفصل باشد بهتر است شمارش شود. (بیانی ،1353،27)
د) کتیبه:در نسخهآرایی به شکل مستطیل ساده، یا مذهّب و مرصع گفته میشود که کتاب آرایان در سر سورهها برای نسخههای قرآنی وسرفصل های دیوانهای شعر و دیگر نگارشها استفاده میکردند. جلد سازان هم در چهار طرف جلد نزدیک به لبهها آن را بکار میبردند و گاهی اوقات دو طرف آن به شکل نیم دایره است که به آن کتیبه قلمدانی میگویند. (اصغری هاشمی،1388،361) البته در بعضی موارد داخل آن با زر یا سفیدآب جمله (بسم الله الرحمن الرحیم) یا عنوان کتاب نوشته می شود.
ه) طلا اندازی بین سطور:گاهی نسخه آرایان برای زیبایی وسط سطور دو صفحه اول یا تمام صفحات کتاب را با زر پر میکردند به طوری که تمامی قسمت های خالی بین سطور زرین میشد و کنار زمینه مذکور را با تحریر مشکی محصور میکردند.(عظیمی،1389،34-36) اگر خط تحریر دارای فرورفتگی و برجستگی های نزدیک به خوردگی دندان موش بود به آن طلا اندازی دندان موش میگفتند که در عصر صفوی رایج شد و اگر روی همان زمینه طلا نقوش الوان به کار میرفت به آن طلا اندازی منقش میگفتند. (وفادار مرادی، 1379،76-77)
و) زرافشان:نسخه آرایان از عصر تیموریان به جهت زیبایی متن و گاهی حواشی، اوراق نسخه را با زر و نقره افشان میکردند به طوری که زر یا نقره را حل میکردند و سپس با دقت ریزههای طلا ی محلول را از طریق آلاتی که دارای سوراخهای بسیار کوچکی بودند به روی صفحات میافشاندند و اینکار قبل از نوشتن نسخه انجام میگرفت و گاهی خردههای طلا بسیار ریز بودند که به آن افشان غبار میگویند و اگر خردههای طلا درشتتر بودند به آن افشانه سر موری میگویند. (بیانی،1353،24-25)
ز) جدول:جدول عبارت است از خط یا خطوطی مستقیم و هندسی که متن نوشته یک صفحه کتاب را از چهار طرف محصور میکرد، جدول از دوره سلجوقی ابداع شد و ابتدا بسیار ساده و با یک خط مرکب مشکی کشیده میشد اما از قرن هشتم جنبه تزیینی پیدا کرد و از آب طلا و رنگ های متنوع مانند لاجورد، شنگرف، سیلو و زنگار استفاده میشد. جدول ممکن است بیشتر از یکی باشد ﻳعنی دو یا سه جدول در یک صفحه رسم شده باشد و گاهی هم دو طرف خطوط جدول را با خطی بسیار باریک محصور میکردند که به آن جدول مشکی میگویند.
ح) کمند:به خطوط مستقیم میگویند که جز جانب عطف کتاب از سه جانب دیگر جدول را محصور میکند، در ابتدا از مرکب مشکی استفاده میشد، اما بعدها از خطوط زرین یا الوان با تحریر مشکی در طرفین نیز استفاده میکردند و بیشتر نسخهها دوره سوم و چهارم نسخهنویسی دارای کمند هستند. (وفادار مرادی، 1379،77)جدول نوشته ها متن یک صفحه را احاطه کرده وکمند، نوشته ها، جداول وحواشی دو صفحه مقابل یکدیگررا احاطه می کند.(عظیمی،1389،35)
ط) تحریر:برای نمایش بهتر جدول، کمند، نقوش و بعضی کلمات که با زر و الوان مغایر با رنگ متن نسخه ترسیم شدهاند و از دو طرف از خط باریک و نازکی با مرکب مشکی استفاده میشود که اصطلاحاً تحریر میگفتند و نقوش و کلمات محصور شده را محرّر مینامند.
ی) ترنج:نقشی است مذهب و گاهی مرصع که در پشت صفحه اول بعضی از نسخهها کشیده میشد و معمولاً داخل و اطراف آن، عنوان و خلاصه مطالب کتاب به زر و یا سفیداب نوشته میشود. (وفادار مرادی، 1379،77)که البته بعضی داخل آن را با نقوش اسلیمی یا تصویر حیوان یا خطوط رقاع، نسخ ونستعلیق می آرایند.(اصغری هاشمی،1388،361)
ک) سر ترنج:دو ترنج کوچک است که بالا و پایین ترنج متصل به آن بطور افقی کشیده میشود و گاهی وسط سرترنج را با نقوش میآراستند، اگر روی جلد بود نام صحاف را در وسط آن درج میکردند و اگر در صفحه اول نسخه بود نام کتاب را داخل آن مینوشتند. (بیانی،1353،29)
ل) لچکی:که به آن گوشه یا کُنج هم میگویند یک ربع یک ترنج کامل است، گاهی در چهار گوشه صفحهای که در میان آن ترنج و سرترنج و نیم ترنج نقش شده است، کشیده میشود.(عظیمی،1389،34) گاهی در حاشیه کتاب های منظوم و منثوری که در حاشیه نیز نوشته شده است در هر صفحه یک یا سه لچکی مزین دارد، البته باید گفت که نقوش مذکور در غالب تزیینات کتاب از تذهیب، ترصیع و تجلید بکار میرفت، این نقشه در قالیها، قالیچهها، بافتنیها، لوحههای کاشیکاری، حجاری، گچ بری و منبتکاری نیز استفاده میشدند. (بیانی،1353،29-30)
م) تذهیب:نقوش منظم هندسی است که با خطوط مشکی و آب طلا در زمینه لاجورد تزیین شده و به ندرت از رنگ دیگر استفاده می شده است. (وفادار مرادی، 1379،78)
ن) ترصیع:اگر در نقوش تذهیب، جز آب زر محلول شنگرف ، لاجورد، سفیدآب، زنگار، زعفران، سیلو و رنگ دیگر استفاده شده باشد آن را مرصع میگویند ولی امروزه به هر دو تذهیب گفته میشود. (بیانی،1353،24)
س) تشعیر:نقوش در هم و نازکی است از گل وبرگ وتصویر حیوانات(اصغری هاشمی،1388،361)که شامل خطوط اسلیمی، ختایی، گرفت و گیر و شکارگاه با آب طلا و گاهی با رنگ های دیگر اما با قلمگیری زرین که با اندکی دقت، ترتیب منظم آن قابل تشخیص است. وجه تسمیه تشعیر از دو جهت قابل تشخیص است یکی به جهت استفاده از موی گربه در قلم و دومی خطوط ترسیمی به نازکی مو است .
ع) اسلیمی:نقوشی هستند که به صورت مارپیچ یا حلزونی با نقو ماهیچه و چنگ که به شکل بوته جقه کشیده میشود، مانند گیاه پیچان است که ساقه، جوانه، برگ و گل و شاخههای آن به هم درآمیخته است. انواع اسلیمی عبارت است از ساده، توخالی، گلدار، برگی، پیچدار، برگی پیچکدار، ماری.(وفادار مرادی،1379،78)
ف) مرکب الوان: در نسخه نویسی و نسخهآرایی بجای مرکب مشکی از مرکب الوان یا زر بکار می رفته است که مرکبهای الوانی که بیشتر رایج بوده به شرح زیر است:(بیانی،1353،25)
1ـ زر:منظور محلول با آب طلا است که نسخهنویسان برخی از عبارات و عنوانها و کلمات نسخههای شاهانه را با آن مینوشتند. (فدائی، 1386،245)
2ـ شنگرف:معربش شنجرف است و جسمی معدنی است که از گرد آن محلولش را میساختند که به رنگ سرخ است و کاتبان عنوانها، سرفصلها، آیات و اخبار را با آن مینوشتند و مذهبان و نقاشان در کشیدن جدول و کمند و دیگر آرایش های نسخ از آن استفاده میکردند. (مایل هروی، 1372،687)
3ـ زنگار:نسخهنویسی به محلولی گفته میشود سبز رنگ که از رنگ مس بدست میآید و نسخهآرایان با آن مینوشتند. (اصغری هاشمی،1388،362)
4ـ سرنج:محلولی بوده است قرمز رنگ متمایل به نارنجی که از اکسید سرب به دست میآید و در کتابت سرفصل ها، عنوانها و آرایش نسخهها به کار میرفته است. (فدائی، 1386،245-246)
5 ـ لاجورد:به محلولی گفته میشود که از مخلوط گرد لاجورد و سرکه و صمغ بدست میآید و در نقاشی و گاهی در کتابت عنوانها و آبه های قرآنی به کار میرود. (اصغری هاشمی، 1388،362)
6ـ لوای الوان مذکور:در نسخهآرایی نگارشهای فارسی از رنگهای دیگر مانند آل، فریسه، طاووس، گلگون نیز استفاده می شده است. (فدائی، 1386،234-235)
30. نشانههای خاص نسخه
اصولاً مهرها و امضاها از ملاک های ارزیابی اسناد تاریخی و نسخههای خطی هستند و با شناسایی مهر، اصالت ، صحت و سقم آنها مشخص میشود. مهرها به دو دلیل اهمیت و ارزش فراوانی دارند اول اینکه در شناسایی و تعیین اعتبار یک نسخه نقش مهمی دارند. مهرهای شخصیت های مشهور که برروی صفحه های حفاظ یک نسخه خطی حک شده اند نشانه ای در جهت نشان دادن کیفیت نسخه وتایید جنس وماهیت آن است، دوم اینکه در تصحیح انتقادی نسخههای خطی به مصحح کمک میکند. نسخهشناسان با مطالعه شکل مهر، محل مهر به آسانی قادر خواهند بود از لحاظ تاریخی نسخه را شناسایی و درجه و اعتبار و اصالت نسخه خطی را معلوم کنند.
مهر گاهی در آغاز کتاب، زمانی در پایان کتاب و گاهی بر پشت کتاب زده میشد و همچنین ممکن است در یک نسخه خطی بیش از یک مهر دیده شود. مانند نگارنده کتاب، مهر کاتب، مهر نسخهنویس، مهر کتابخانه و یادداشت های نسخ خطی عربی بیشتر مهر اختصاصی دارند. (فدائی،1386،88-90) از اهمیت دیگر مهرها این است که بعضی از آنها باعث کشف مسائلی مانند سفرهای نسخه ها، دست به دست شدن نسخه ها، بعضی از وقایع تاریخی وجغرافیایی، خلقیات مالکان کتاب ها و بسیاری از نکات ریز اجتماعی می شود.(فاضل هاشمی،1386،19)
31. تاریخ اهدا نسخه
در کتابخانه های امروزی از اهدای کتاب به منظور صرفه جویی در بودجه استقبال می شود و بیشتر کتابخانه ها دارای مجموعه ای هستند که به نام اهدا کننده نامیده می شود، مجموعه هایی اهدایی در شکل های گوناگون همچون کتاب، جزوه، سند، نسخه خطی می باشد واگر نسخه خطی هم اهدا شده باشد تاریخ اهدا به همراه ذکر نام شخص اهدا کننده در قسمت مربوطه نوشته می شود . تاریخ اهدا به همراه ذکرنام شخص اهدا کننده در قسمت مربوطه نوشته می شود و همچنین اگر نسخه وقفی تاریخ داشته باشد مشخص می شود که نسخه از کجا تهیه شده است و برای چه وقف شده است.
شمارش تعداد واندازه اوراق سطور نسخه خطی از اندازه قطع کتاب مهم تر است. و به علاوه تعداد سطور و اوراق برای محققان لازم است زیرا میزان تقریبی کلمات هر سطر نسخه را مشخص می کنند.( فدائی،1386،110-167)
عناوین وابسته به عبارتی نوعی پژواک تالیف یک اثر در فضای علمی فرهنگی جامعه به حساب می آید که از روی شدت ودامنه آن می توان به حساسیت فرهیختگان جامعه نسبت به آن پی برد ودر واقع در عرصه کتابشناسی همیشه با عرضه اثر مستقل به وجود نمی آید.(فاضل هاشمی،1386،51)
بخش قابل توجه ای از نگارش های خطی را آثار وابسته تشکیل می دهد که با عناوین گوناگون مانند شرح ،تفسیر، حاشیه، تعلیقه، تلخیص و مانند آن نام برده می شود . بعضی از این آثار توسط مولفان آنها، موزون با عنوان اصلی کتاب نام گذاری مستقل می شود در این صورت تحت عنوان مستقل، ثبت، معرفی وتوضیحات در آن نوشته می شود مانند جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام تالیف صاحب جواهر وعنوان ارجاعی آن : شرح شرایع الاسلام است. (وفادار مرادی، 1379،18)
ترقیمه: در لغت کتابت کردن، آراستن و نقطه نهادن خط را می گویند و در اصطلاح، عبارات پایان نسخه را می گویند که کاتب پس از دعا وصلوات، از زمان ومکان کتابت یاد می کند و بعد به ذکر نام خود می پردازد (منظور شناسنامه نسخه است) البته برخی نسخه ها، ترقیمه ندارند؛ و بعضی هم جعلی اند. از این رو بایسته است بررسی دقیق انجام گیرد.
ظهر: پشت نخستین برگ از نسخه خطی را می گویند. در ظهر بسیاری از نسخه ها نکاتی مندرج است که از لحاظ نسخه شناسی در خور تامل می باشد. گاهی فقط محل تایید نسخه به دست مولف است،گاهی هم مطالبی از قبیل تاریخ تالیف، تعریف و وصف مطالب کتاب است. و امروزه در نسخه شناسی نگارش های عربی، به جای ظهر از کلمه غلاف استفاده می کنند.
هامش: در کناره های سه گانه صفحات، کتاب یا رساله ای غیر از کتابی که در متن کتابت شده است درج می گردد، یا مطالبی کتابی را به صورت نوشته اند که دنباله مطالب متن هر صفحه، در سه کناره متن همان صفحه نوشته شده باشد را هامش می گویند.(اصغری هاشمی،1388،364)
35.تهیه نسخه پشتیبان
لازم است برای دستیابی به کتابخانه رقومی خطی از هر نسخه خطی، نسخه ای رقومی به عنوان نسخه پشتیبان تهیه شود. تصویربرداری از نسخه خطی به صورت عکس، میکروفیلم یا اسکن صورت می پذیرد. (عظیمی،1389،12)
36 . شماره بازیابی در محل
وقتی کتاب خطی به کتابخانه آورده می شود اولین اقدام کتابداران اختصاص شماره ثبت اموالی به کتاب است که معمولا بر روی شناسنامه، عطف نسخه و دفاتر ثبت نوشته می شود، شماره های ثبت همیشه ازیک شروع وآخرین شماره ثبت به معنای آمار نسخ خطی موجود در کتابخانه است، بنابر این شماره ثبت نسخه نقش رده بندی موضوعی را ایفا کرده ودرواقع راهنمای کتابدار مخزن خطی است هر چند بازیابی نسخه از مخزن با کمک اطلاع داشتن کتابدار با مجموعه کتب حاصل میشود، اما تمامی ارجاعات به نسخه خطی، از تحقیقات اهل فرهنگ تا نامه های در خواست نسخه، نیازمند شماره ثبت ونام کتابخانه ومحل نگهداری نسخه می باشد. (وفادار مرادی ،1379،122-123)شماره نسخه در کتابخانه نشان دهنده جایگاه نسخه در گنجینه است ولی باید کوشید که شماره نسخه ساده تر باشد و در کتابخانه به آن یک شماره بیشتر اختصاص نیابد تا نسخه کمتر آلودگی پیدا کند.(مطلبی کاشانی،1381،375)
37. شماره لوح فشرده
یکی از نیازهای محققان، دسترسی سریع به نسخه های مورد نظرشان است،آنها به فیلم وعکس نیز راضی هستند،که گاهی از همین هم محروم هستند، البته به تازگی وضعیت بهتر شده است واگر امکانات وتجهیزات فنی تقویت شود واز همه نسخه ها فیلمبرداری شود واز طریق لوح های فشرده قابل دسترسی باشد مراجعان از کتابخانه راضی خواهند بود.
38. شماره میکروفیلم
اخیراً در ایران استفاده از نسخ خطی با امکانات الکترونیکی فعال شده است از جمله میتوان به کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه ملی، کتابخانه آیتا… مرعشی نجفی در قم، کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نام برد، این کتابخانهها بیشتر نسخ خطی را میکروفیلم کردهاند. ولی امکانات میکروفیلم برای نسخ خطی محدود است به طور مثال اگر نسخهای حدود 200 برگ باشد تبدیل آن به میکروفیلم بین 4 تا 6 ساعت وقت میگیرد و علت آن این است که برگ های نسخ ظریف هستند و باید احتیاط لازم صورت بگیرد تا آسیبی به نسخ خطی نرسد. برای ساختن میکروفیلم ابتدا اصل نسخه را باید روی میز دستگاهی به نام کوپکس قرار داد و از روی آن عکسبرداری نمود و بعد عکس ها به تاریک خانه برده شود تا ظاهر شود بعد از آماده شدن در دسترس محققان قرار می گیرد. (فدائی، 1386،217)همچنین درج اطلاعات مربوط به نام اثر، نام مولف اثر، تاریخ تولد و وفات مولف، موضوع اثر، تاریخ کتابت، تعداد صفحات ومحل نگهداری نسخه هم داخل میکروفیلم قرار می دهند.(جابری،1389،29)
پایگاه های اطلاعاتی نسخ خطی عاملی برای جذب مردم به ویژه دانشجویان به نسخ خطی است و بسیاری از مردم از این سایت ها اطلاعی ندارند، میتوان چنین سایت هایی را از نظر کمّی و کیفی تقویت کرد وزمینه را برای آموزش مراجعه کنندگان فراهم کرد.
در ایران پایگاه های اطلاعرسانی نسخ خطی بیش از پنجاه هزار مطلب وجود دارد که در این پایگاه ها جست و جوی نام کتاب، مولف و محل نگهداری نسخه خطی فراهم است. (فدائی،1386،219) چون عرضه تصاویر تهیه شده از نسخه های خطی بر روی سایت،نیازمند طی شدن مرحله ادیت گرافیکی این تصاویر ونیز استاندارد سازی حجم آنها است پس حتماٌ باید از بخش گرافیک هم استفاده شود.(عظیمی،1389،19)
بی کا کاتب ناشناخته است
بی نا بدون نام مولف
بی تا بدون تاریخ (اصغری هاشمی،1388،352-353)
جمع بندی :
نسخه های خطی با توجه به قدمت و نفاست آنها باید در دسترس محققان و پژوهشگران قرار بگیرد تا در جنبه های مختلف آنها تحقیق شود و به صورت چاپ و تصحیح شده در دسترس عموم قرار بگینرد. در این صورت است که محتوای این میراث ارزشمند تاریخی و علمی توسط محققان به معاصران منتقل می شود. پس اولین اقدام ضرورت و شناخت نسخه های خطی است. به این منظور باید فهرست نویسی صحیح و مدونی صورت پذیرد تا محققان بتوانند به صورت کامل و صحیح با نسخ خطی آشنایی پیدا کنند. جهت انجام فهرست نویسی یکنواخت ، مدون و ایجاد هماهنگی در سازماندهی منابع خطی ، می بایست هر فهرستنگار با عناصر فهرست نویسی در نسخ خطی آشنایی کافی و وافی داشته باشد که در این مقاله سعی شد با معرفی کامل این عناصر زمینه آشنایی فهرست نگاران و محققان حوزه خطی با فضای سازماندهی مخطوطات فراهم شود.
نویسندگان
حسن علی فریدونی(مسئول دفتر مدیر امور اسناد و مطبوعات)
مرجان عمادی (کارشناس علوم کتابداری و اطلاع رسانی سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی)
دوره 3، شماره 12-13 پاییز و زمستان 1390 – شماره پیاپی 12
پاییز و زمستان 1390- صفحه 1-24
دیدگاهتان را بنویسید